علی اکبر عصارنیا
مهمترین عرصه تهاجم و نفوذ فرهنگی دشمن کجاست؟
وقوع انقلاب اسلامی در سطح جهان، معادلات بسیاری از قدرتهای فرهنگی و رسانهای و سیاسی و اقتصادی جهان را به هم ریخت؛ قدرتهایی که سعی داشتند با ترویج مؤلفههای فرهنگ غربی در جوامع مختلف و تشکیل یک دهکده جهانی، زمینه کدخداشدن خود را فراهم کرده و از اینطریق، استیلا و استثمار منابع متنوع انسانی، اقتصادی کشورهای دیگر را ممکن سازند. لکن وقوع انقلاب اسلامی نهتنها ادعای کدخدایی آنها را بر دنیا با چالشهای جدی مواجه کرد؛ بلکه با ارائه مفاهیم و مؤلفههای جدید از فرهنگ، اقتصاد و اجتماع، پرچم جدیدی از تمدن به نام تمدن اسلامی درمقابل تمدن غرب برافراشت و بیان شعارها و مفاهیمی مانند عدالت، معنویت، سعادت و کلاً توانایی دین در مدیریت زندگی بشر، لرزه بر پایههای تمدن غرب افکند و آنان را به کنشهای جدی نظامی، اقتصادی و بهویژه فرهنگی و رسانهای واداشت.
نقشه دشمن برای نفوذ در سایر فرهنگها، بهخصوص در فرهنگ تازهسربرآورده انقلاب اسلامی ایران، نقشهای دقیق و حسابشده بود؛ نقشهای که در ابتدا به ترویج سبک زندگی غربی میپرداخت؛ یعنی بدون اینکه بخواهد چالش جدی با حوزه اعتقادات فرهنگ مقابل پیدا کند، صرفاً تلاش داشت مؤلفههای رفتاری و سبک زندگی خود را در جامعه مقابل رواج دهد. به همین دلیل میبینیم که مفاهیم و رفتارهایی مانند مصرفزدگی، مدگرایی، ارتباطات وسیع اجتماعی و مجازی، تمایل به سرعت در سبک مطالعه، نوع خوراک، شیوه گذران اوقات فراغت و سایر مؤلفههای سبک زندگی غربی در دستورکار هجمه به فرهنگ انقلابی و مردم کشور اسلامیمان قرار میگیرد.
اما دشمن در این نقطه متوقف نشد و پساز اینکه برخی سنگرهای خود را در مرحله اول تثبیت کرد، کوشید وارد مرحله دوم تهاجم فرهنگی شود و هجمه خود را بر حوزه اعتقادات فرهنگ مقابل متمرکز کند. البته منظور از اعتقادات در این مرحله، نه اعتقادات اصیل و ریشهای مانند اعتقاد به اصل دین، توحید، نبوت، امامت، بلکه اعتقادات لایه دوم یا بهتعبیر دیگر «التزام به ضروریات دین» است؛ مانند سستکردن اعتقادات مخاطب به مسئله حجاب، جهاد، تولی و تبری، امربهمعروف و نهیاز منکر، صبر و تحمل برای خدا. به تعبیر دیگر در مدل «دین حداقلی» میتوان هم به خدا معتقد بود و هم التزام به رعایت حدود شرعی زن و مرد نداشت؛ میتوان به محبت امام حسین(ع) معتقد بود و همزمان در فضای مجازی حساسیت چندانی به مطالب و تصاویر ضاله نشان نداد؛ میتوان به زیارت امام رضا(ع) رفت و درعینحال به لقمه حلال و حدود شرعی در مناسبات اقتصادی بیتفاوت بود.
بسیاری از کسانی که دچار معضل دین حداقلی شدهاند، باور نمیکنند که التزامنداشتن آنها به ضروریات دین، منجر به لطمه جدی به دینداریشان شده است و نمیدانند که این بیتفاوتی و کماهمیت شمردن این سطح از اعتقادات دین، نهتنها اصل دینداری آنها را بهصورت جدی تهدید میکند؛ بلکه زمینه را برای تحقق یک دین بیخاصیت و غیرانقلابی و کاملا هماهنگ با اهداف استکباری غرب و تداوم استثمار اقتصادی، انسانی و فرهنگی دشمن فراهم میکند. به بیان دیگر، شعارهای اصلی که انقلاب اسلامی پرچمدار آن بوده، هیچیک با اسلام حداقلی قابل توسعه نیست و درنتیجة آن، انقلاب اسلامی با استحاله از درون مواجه خواهد شد. همانطورکه رهبر معظم انقلاب در دیدارهای اخیر خود فرمودند، آنچه ضامن پیشبرد اهداف انقلاب است و آنچه میتواند اسلام را بهعنوان مدعی جدی ارائه تمدن اسلامی و مدل مردمسالاری دینی، موفق و متمایز جلوه دهد، اعتقاد قلبی و عملی به مفاهیمی مانند جهاد، احتساب به الله، صبر در راه خدا، شهادت، امید به آینده روشن، اعتقاد به امداد خدا و مفاهیمی از این دست است. اگر خدای نکرده، اعتقاد مردم و بهخصوص جوانان در این مؤلفهها کمرنگ شود، حتی اگر صورت و ظاهر انقلاب باقی بماند، توان درونی و قدرت نافذ معنوی این انقلاب کاهش مییابد و دراینصورت نهتنها شعارهای اصلی انقلاب محقق نشده؛ بلکه همان بلاها و آسیبهایی که بر سر سایر انقلابهای دنیا در چندسده اخیر آمد، بر این انقلاب نیز نازل خواهد شد.
لذا به نظر میرسد مهمترین عرصه فرهنگی و نقطه نزاع اصلی بین فرهنگ ناب انقلاب اسلامی و هجمه همهجانبه استکبار جهانی، حوزه اعتقادات مردم و بهویژه جوانان باشد.
اینجاست که آگاهیبخشی درباره اصل تفاوت اسلام ناب و دین انقلابی از یک طرف و دین حداقلی و اسلام آمریکایی از سوی دیگر بسیار اهمیت پیدا میکند و جوانان عزیز کشور که هنوز بسیاری از آنها علاقهمند به اسلام و دلداده مکتب اهل بیت هستند، باید از این مهم آگاه و هوشیار شوند. دراینمیان تبیین دقیق مفاهیم اعتقادی دین که در لایه فروعات دین و به تعبیر دیگر ضروریات دین است و پرداختن به آنها بهصورت اغنایی برای مخاطب از اولویتهای اصلی کار فرهنگی است. همچنین ترویج فعالیتهایی که ارتباط محکمتری با مفاهیم دینی دارند، ازجمله هیئتهای مذهبی، اردوهای جهادی و... بیشتر از گذشته حائز اهمیت است. توجهبه الگوسازی از چهرههایی که میتوانند مصداق جوان مؤمن انقلابی یا برای جوانان مؤمن انقلابی، اسوه باشند نیز بسیار مهم و مؤثر است. رهبر معظم انقلاب در دیدارهایی که چند ماه اخیر با جوانان و نخبگان داشتهاند، بر آشنایی بیشتر با چهرههایی مانند شهیدچمران و شهیدشهریاری و بهطور کلی شهدای انقلاب اسلامی و بهویژه شهدای هستهای چندینبار تأکید کردهاند؛ معرفی و الگوسازی از این چهرهها نقش مهمی در مفهومسازی و تبیین ابعاد جوان مؤمن انقلابی خواهد داشت.
منبع:نشریه جریان امروز
نظرات شما عزیزان: